#مسیر_عاشقی
#به_قلم_خودم
#مکسورة_الضلع
#آمنه_نوشت
#معجزه
#یاوران_زینب
#خاطره_اربعین
#اربعین۹۷
#مسیر_عاشقی
قسمت اول
⚫️مــــــــعجــــــزه حــــــــــسیــن⚫️
بسم رب الحسین
۩*یارب الحسین بحق الحسین اشف* صدرالحسین بظهور الحجه ۩
🏴 🏴 *سلام برخون خدا،سلام برآقایی که* حامی دیگران بود و خود بی یاور ماند سلام برمحاسن خضاب شده اش .
آقاجان! تمام لحظه لحظه زندگی ام را با نام ویادشما سپری میکنم.قبل از هر نمازم سلامی به شما می دهم.هنگام دعاخواندن، درس خواندن، زیارت رفتن، همه جا و همه حال، یاد شما با من است. هرشب قبل از خواب باید سلامی به شما بدهم و بعد بخوابم. ارباب جان! خوب میدانی که چندین سال است منتظرم که مرا به حرمت بطلبی.
آقاجان! خودشاهدی که درمیان زیارت عاشورا خواندنم چقدر گریه وضجّه میزنم که من گنهکار را هم درمیان زوّارت جای دهی تا بیایم و درحرمت زیارت عاشورا بخوانم.
آرامش روحم شده مداحیِ وصف حالِ کربلا نرفته ها. آنقدرگوش کرده ام که دائم لقلقه زبانم است:” لیست زائرا دست کیه؟ هِی خط میخورم چه سِرّیه؟ وای وای وای” 😭 😭 😭
و با چشم گریان و حال زار میگویم:” آقاجون واقعا چه سِرّیه که مرا نمیطلبی؟”
سه شنبه هفته پیش(1397/07/24) از حوزه که به خانه رفتم ،دیدم صحبت از کربلا رفتن هست به مادرم گفتم:” بیاامسال اربعین به زیارت آقابریم،دیگه خسته شدم ازاینکه در حسرت کربلا رفتن مانده ام.”
مادرجان با چهره غمناکی گفت:"دخترم امسال هزینه ها بالاست وبرامون مقدور نیست که همگی بریم”
از طرفی هم برادرم گفت:"خواهرجان برای دوخانم تنها رفتن سخته.” درست هم میگفتند، نه میشد همگی با هم برویم و نه میشد که فقط من و مادرجان برویم.
موقع نماز مغرب وعشاء سجاده را پهن کردم، بعد نماز از ته دلم گریه کردم ودر سجده به اربابم گفتم:” تو رو خدا آقاجان واقعا خسته شدم میخوام جواب این همه زیارت عاشورا خوندنامو اربعین امسال بهم بدی، تا امشب، از راه دور دلم را راهی حَرمت میکردم، ولی حالا میخام با پای تن زائر حَرمت بشم.”
فردا دیدم که در جایی، برای کسانی که تابه حال کربلا نرفته اند و مشکل هزینه سفر را دارند، ثبت نام میکنند. با خودم گفتم:” آمنه بیا ثبت نام کن شاید آقا نگاهی بهت انداخت و جزء اسامی زائران اربعینش ثبت شدی.”
ثبت نام را انجام دادم تا اینکه شنبه شب، خانم رجب نیا بهم زنگ زد و گفت:” اسم شما در قرعه کشی زائران اربعین حسینی در اومده،آقا شما رو طلبیده هرچه زودتر مدارکت رو آماده کن، فردا هزینه سفر به حسابت واریز میشه”
آنچنان شوکه ام که باورم نمیشود آقا مرا جزء زُوّارش پذیرفته است 😭
بعد از نماز صبح سجده شکر بجا آوردم که بالاخره امام حسین مرا جزء زوّار ویژه اش پذیرفت،چرا میگویم ویژه؟ چون همه هزینه هایش را خود ارباب ردیف کرده و گفته که من اینطوری میخواستم به زیارتم بیایی، برایت دعوت نامه مخصوص صادر کرده ام وچه خوب است که ارباب ضامن زائرش باشد.
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات