کتابخانهی مدرسه ما
#به_قلم_خودم
#مکسورة_الضلع
#کتابخانه_مدرسه
🩷هوالمحبوب🩷
دانش آموزان از اول سال پیگیر بودند که کتابخانه کِی افتتاح میشه از کتابهاش استفاده کنیم؟
مربیان امین اتاق کتابخانه را در حال بزک کردن بودیم تا فضای دلنشینی باشه که رغبت کنند برای مطالعه کتاب حضور پیدا کنند 😂 😍 🥰 تا اینکه قسمت شد در هفتهی کتابخوانی، کتابخانه مدرسهی ما هم افتتاح شد و دانش آموزان خیلییییی خوشحال بودند🩷 😘 😘 🌹 🌹
از اینکه مدرسه ما هم کتابخانه شیک و تمیز با کتابهای متنوع داره، دانش آموزان رغبت پیدا کردند تا کتابهایشان را به کتابخانه مدرسه اهداء کنند☺️🥰♥️. در ضمن کتابفروشی هم راه انداختیم که الحمدلله فروش خوبی هم داشتیم 😍 ، برای مدرسه راه کسب درآمد پیداکردیم 😜 😂 .
آیا شما هم در مدرسه کتابفروشی دارید؟😉
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات
رفیق امام رضابیام
#به_قلم_خودم
#مکسورة_الضلع
#امام_رضایی_ام
#خادمالرضا
#رفیق_امام_رضاییام💚
«هوالشاهد»
🩷 حــــس خــــوب 🩷
آنقدر دلتنگ امام رضات باشی و یسره این مداحی رو گوش بدی، اشک از چشمان جاری بشه و حسرت بخوری که چرا زیارت امام رضاجانم امسال نصیبم نشد 🥲
امروز در حین گوش دادن این مداحی بودم که دوست امام رضاییام بهم زنگ زد و گفت: آمنه اسممون را برای مشهد نوشتم 😍 😍 😍 اشک تو چشمام جمع شد فقط براش طلب خِیر کردم که ممنونم من را هم در میان حال خوبت یاد کردی. 💛🌱
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات
#هدیه_معنوی
#مکسورة_الضلع
#هدیه_معنوی
#مهر1402
عمو عباس جان، امسال زیارتت نصیب و روزیم نشد اما این هدیه با ارزش رزق زیارت امسالم بود. 😍 😍 😍 ♥️💚🩷
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات
#اربعین
#مکسورة_الضلع
#دلتنگ_کربلا
#اربعین
این روزها توصیههای زیادی میشنوم از این و آن که برای سفر به اربعین چه بردارید و چه برندارید، در میان همۀ توصیهها یک توصیۀ مشترک هست: «بارت را سبک ببند. بار سنگین آزارت میدهد و راه را برایت طولانی میکند». اگر در این چند سالی که بار سفر بستم و به زیارت اربعینت آمدم، درس معاد را خوب یاد گرفته بودم. حالا بارم را سبک کرده بودم و برای سفر آخرت آماده بودم. اربعین چه خوب یاد میدهد مهارتهای سفر آخرت را.
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات
#اربعین
#مکسورة_الضلع
#دلتنگ_کربلا
#اربعین
خاطرهها وقتی که اربعین نزدیکمیشود، فرصت جولان بیشتری پیدا میکنند. گاهی برای آتش زدن میآیند و گاهی برای امید دادن. خاطرۀ آن سالی که هر چه کردم، توفیق یارم نشد و ماندم در حسرت راه نجف تا کربلا. خاطرۀ آن سالی که بار سفر بستم و رفتم؛ اما توفیق تا مرز بیشتر یارم نبود و برگشتم و خاطرۀ آن سالی که گویی همه چیز دست به دست هم داده بودند که نروم؛ ولی رفتم و یک دل سیر اشک ریختم و راه رفتم و زیارت کردم.
حالا نشستهام در خانه و نمیدانم چه تقدیر کردهای برای من؟ فقط جولان خاطرهها را به تماشا نشستهام و دست پنجه نرم میکنم با این پریشانی. آقا! میروم یا نه؟ میرسم یا نه؟ حتماً دوست داری این حال پریشان مرا! پس چون تو دوست داری، خیالی نیست، میسازم با این پریشانی!
خدایا هرچی دادی شکرت
خدایا هرچی گرفتی شکرت
به مدد گوشه چادر عمه سادات